- عرق گزی (عَ رَ گَ)
تب عرق گزی، عرق انگلیسی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عرق انگلیسی شود
معنی عرق گزی - جستجوی لغت در جدول جو
- عرق گزی
تب (حمی) یا عرق گزی. عرق انگلیسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه عرق میوه ها و گیاه ها را می گیرد، عرق کش، پیراهن نازک که زیر پیراهن بر تن می کنند، زیرپیراهنی، پارچه یا حوله ای که عرق بدن را با آن خشک می کنند، پارچه ای که بر پشت اسب در زیر زین می اندازند
عرق جوش، جوش های ریز که به واسطۀ عرق زیاد در پوست بدن پیدا می شود، عرق گز
(عَ رَ گَ)
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح پزشکی، جوشهای کوچکی که بر اثر ترشح زیاد عرق بر سطح پوست عارض میشوند. عرق جوش. (از فرهنگ فارسی معین).
- عرق گز شدن، بر اثر خوی کردن، بثورات خرد در تن پیدا آمدن
- عرق گز شدن، بر اثر خوی کردن، بثورات خرد در تن پیدا آمدن
جوشهای کوچک و زیکولی شکل که بر اثر ترشح زیاد بر سطح پوست عارض می شوند عرق جوش
چکیده گیر، رومال، زیرپوش خوی گیر آن که عصاره میوه ها را گیرد عصار، خجل شرمنده، جامه ای نازک که برای خشک کردن عرق بدن پوشند زیر پیراهنی، پارچه ای که بدان عرق پاک کنند دستمال رومال، جامه ای که بر پشت اسب و در زیر زین اندازد، کلاهکی از پارچه به شکل نیم کره
عرق آور، معرق
پارچه ی نازک مانند لنگ و یا نمدچه، برای خشک کردن عرق حیوان